1- دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران
2- دانشجوی دکترای گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران
چکیده: (10139 مشاهده)
در این مقاله کوشش شده تا از خلال فهم و تشریح دیدگاه دو اندیشمند مهم معاصر، استاد مرتضی مطهری و دکتر علی شریعتی، نسبت به «ایده ی ترقی تاریخی»، فصل مهمی از تاریخ مواجهات فکری ایرانیان با تجدد مورد بازخوانی قرار گیرد. «ایده ی ترقی تاریخی»، به مثابه یکی از اصلیترین ارکان اندیشه ی اجتماعی مدرن، متضمن قایل شدن به نوعی سیر واحد و رو به صعود و بهبود در تاریخ جامعه ی بشری است. طبیعی است که از این منظر، تمدن مدرن غربی پیشرو، پرچمدار و بر فراز سیر مذکور تصویر میشود. وحدت تاریخ بشری در اندیشه مطهری و شریعتی به صورت نوعی پیش فرض حاضر است؛ اما در نوع تلقی نسبت به ترقی، تفاوتهایی وجود دارد. موضع مطهری نسبت به ایده ی ترقی را میتوان «پذیرش مشروط» تلقی کرد. وی ترقی را در حوزههای علمی و فنی و نیز ساختار و تشکیلات اجتماعی میپذیرد، اما در ابعاد انسانی و اخلاقی مردود قلمداد میکند. در مجموعه ی آرا و آثار شریعتی ما با دو تلقی ناسازگار یا دستکم "به ظاهر" ناسازگار از ترقی و تکامل تاریخ مواجه ایم. یکی از این دو گرایش، اندیشه ترقی را در روایت اصلی آن به مثابه ی واقعیتی روشن و بدیهی مورد پذیرش قرار می دهد و دیگری، آن را از ریشه و اساس منتفی شمرده و حتی مفاهیمی چون ترقی و پیشرفت را (به اصطلاح پست مدرنیستی) "واسازی" میکند. در عین حال، هر دوی آنان تمدن اسلامی و دوران طلایی آن را فصلی از فصول کتاب «ترقی و پیشرفت تمدن بشری» قلمداد کرده و نیز به موازات یا در طول ایدۀ ترقی، به نوعی تفسیر دینی از تاریخ قایل اند.
دریافت: 1392/2/15 | پذیرش: 1392/4/15 | انتشار: 1392/6/1