جستجو در مقالات منتشر شده


۱۲۰ نتیجه برای رمز


دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده

اسطوره‌ها، رؤیاهای جمعی بشر؛ و نمادهای اساطیری ، زبانِ هنری و رازناکِ اسطوره‌ها هستند که با پای نهادن به ساحت شعر، ایجازگونگی‌، فشردگی و ژرفایی معنایی آن را دو‌چندان می‌کنند. نمادها با ماهیت سیال، شکل‌پذیر و منعطفِ خود، به مقتضایِ شرایطِ زمان و مکان، قادرند مفاهیم و موضوعات عمیق و ریشه‌داری را به شیوه‌ای جامع و گسترده آینگی کنند، از صورتی واحد، معانی و کاربردهای گوناگونی را ارائه دهند و با رویندگی و پویایی مداوم، تازگی و ماندگاریِ خود را استمرار ببخشند. البتّه شاعران و هنرورانِ نمادگرا به فراخور پشتوانه‌های فرهنگی، دغدغه‌های ذهنی و نیازهای اصیل فردی و اجتماعی خود، ممکن است توجه و اقبال ویژه‌ای به بهره‌گیری از نمادهایی خاص در آثار هنریِ خویش از خود نشان دهند. نگارنده در این مقاله بر آن است تا ضمن پرداختن به مبانی تئوریک کاربرد نمادها و موضوعات مرتبط با آن، به گونه‌ای محوری‌، مهم‌ترین عوامل روی‌آوریِ شاعران به کاربستِ اسطوره‌‌های گیاهی و نمادهای نباتی را مورد پژوهش و مداقّه علمی و مستند قرار دهد و در این رهگذر نیم نگاهی هم به بازتاب مضامین و کاربردهایی از این دست در اساطیرِ اقوام و ملل گوناگون‌ داشته باشد تا امکان مقایسه و تطبیق و تطابقی روشن و حقیقت‌نما فراهم شود.

دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

رسائل رمزی شیخ اشراق حتی امروز هم می‌توانند بسیار برای ما راه‌گشا و پرکاربرد باشند. به این معنا که می‌توانند انسان و زمانه را بسازند و سمت و سوی جهان را به ما نشان دهند، چرا که شیخ در این داستان‌ها به صورت مرتب در پی نمایش مراتب ‌عالم و جایگاه ‌انسان در این مراتب و اثبات این مطلب است که نفس ‌انسانی، نور مجردی بوده که در شرق ‌هستی ریشه داشته است، لیکن به بدن ‌مادی تعلق گرفته، از عالم قدسی به ظلمتکده ناسوت هبوط کرده و در آن اسیر گشته است و آنگاه به سعادت می‌رسد که به منزلگاه اصلی خویش بازگردد. به همین سبب، وی برای شناساندن هر چه بیشتر جایگاه اصلی نفس ‌ناطقه ‌انسانی در این داستان‌های رمزی، مراتب ‌چهارگانه عالم را بر مبنای مسئله قهر و محبت میان انوار در قالب رمز و به صورت مفصل تنظیم نموده است که عبارتند از: عالم انوار‌ قاهره (عقول)، عالم ‌انوار ‌مدبره (نفوس)، عالم اجسام و برازخ و عالم مثال. از میان این عوالم، شیخ اشراق بر عالم مثال یا خیال ‌منفصل تاکید فراوان داشته است؛ عالمی که در واقع صحنه داستان‌سرایی ‌رمزی اوست.


دوره ۲، شماره ۳ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

در فرهنگ عامیانه گاهی این تمایل وجود دارد که گویشوران در میان خود به‌گونه‌ای سخن بگویند تا بیگانگان به راز و رمزشان پی‌نبرند. از این‌رو، برخی از خرده­فرهنگ­های محلی یا گروه‌های اجتماعی درصدد ساخت زبان رمزی۱ (لوترا) برمی‌آیند تا از آن در میان گروه خود استفاده کنند. این زبان رمزی بیشتر بر پایۀ گویش غالب و رایج در هر منطقه ساخته می‌شود، قواعد صرف و نحو آن بر اساس همان گویش یا شبیه آن است و فرمول­های خاص آوایی مهم‌ترین ابزار ایجاد رمز در آن­هاست. در این مقاله ضمن مطالعۀ این پدیده در فرهنگ عامۀ مردم ایران، ویژگی­های یک زبان رمزی خاص- که در میان یک گروه نسبتا گستردۀ خویشاوندی در مشهد رایج است- بررسی می‌شود و البته هنوز نام خاصی برای آن تعیین نشده است؛ اما با عنوان «زبان خانوادۀ برومند» از آن یاد می­شود. این زبان که حدود چهار تا پنج نسل از عمر آن می‌گذرد، زبان رمزی زنده‌ای است که در میان گویشوران خود نسل به نسل انتقال یافته و بیشتر ویژگی‌های زبان‌های رمزی را داراست. برخی از واژگان این زبان عربی است؛ برخی واژگان فارسی هستند که تغییر شکل یا تغییر آوایی یافته‌اند، و نیز برخی از آن‌ها واژگان ساختگی‌اند و ریشۀ مشخصی ندارند. این زبان تنها در میان همین گروه از مردم مشهد دیده شده است و در هیچ کجای ایران و جهان گویشور ندارد.

دوره ۲، شماره ۳ - ( ۸-۱۴۰۱ )
چکیده

مساله‌ای که در این مقاله پیگیری می‌کنیم آن است که آیا دوحمل‌گرایی ماینونگی موجه است؛ و فرضیه ما آن است که موجه نیست. به‌رغم اینکه نظام‌های منطقیِ دوحمل‌گرا ویژگی‌های صوری و معناشناختیِ اساساً متمایزی به حمل متداول و حمل ماینونگی (یا رمزانشی یا درونی) نسبت می‌دهند، خود دوحمل‌گراییِ ماینونگی خلاف شهود است. نشان می‌دهیم که وجوه اختلاف ادعاییِ این دوگونه حمل، فارغ از طبیعت این حمل‌ها هستند. اینکه گزاره‌های رمزانشی (یعنی آنها که حاوی حمل رمزانشی هستند) صرفاً در قالب نسبت‌های یک‌موضعی صورت‌بندی می‌شوند، اینکه نمی‌توان از آنها خاصیت‌های مرکب انتزاع کرد، اینکه مقید به بستار منطقی، ناتمامیت و ناسازگاری هستند، و اینکه اتفاقی نیستند، هیچ‌یک برآمده از سرشت رمزانش نیست و به کار تمایز نهادن میان انواع حمل نمی‌آید. همچنین معناشناسی‌های نظام‌های دوحمل‌گرا تنها هنگامی شهود‌های ما درباره طبیعتِ اشیاءِ ماینونگی را پاس می‌دارند که شهودهای دیگر ما درباره ثبات معنای حمل یا ثبات معنای شیء را نادیده انگارند.
 

دوره ۲، شماره ۷ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده

هدف از این مقاله نشان دادن نگاه تأویلی سهروردی است به روایات،عناصر و مؤلفه های اثر حماسی بزرگ ایران یعنی شاهنامه فردوسی. مقاله به دو بخش تقسیم می شود: در بخش نخست بنیان های متفاوت تأویل در نزد فردوسی و سهروردی بررسی می گردد و نشان داده می شود که اسطوره و حماسه چگونه در اندیشه فردوسی و در پرتو اصول و قواعدی که او برای فهم و تأویل آنها به دست می دهد، به مثابه اموری معقول و خردپذیر جلوه می کنند حال آن که در نزد سهرودی آنچه مهم است نه به دست دادن تفسیر و تبیینی معقول از حماسه و اسطوره بلکه فهم آنها به مثابه رمزها و نمادهایی است که در پرتو نوعی تجربه زیسته عرفانی و باطنی فهم و تفسیر می شوند. در بخش دوم هم با واشکافی تحلیلی عناصر حماسی و اسطوره ای شاهنامه که در حکایات عرفانی سهروردی بدل به رمزها و نمادهای عرفانی و گنوسی می شوند، دگردیسی اسطوره و حماسه به عرفان یا گذر از حماسه تاریخی- ملی به حماسه معنوی مورد تأمل و مداقه قرار می گیرد.

دوره ۳، شماره ۱ - ( ۹- )
چکیده

اگرچه روشهای تحلیل منطقی و روشهای ساخت حمله، دو رویکرد کلی در زمینه تحلیل پروتکل های رمزنگاری است، اما اغلب برای تحلیل پروتکل ها، به کارگیری توام آنها مناسبتر است. در این مقاله، یک چارچوب عمومی برای یکپارچه سازی تحلیل امنیت پروتکل های رمزنگاری ارایه شده است. بر اساس این چارچوب می توان روشهایی تحلیلی ارایه کرد که در آنها وارسی وجود ویژگیهای امنیتی در پروتکل، همراه با وارسی وجود سناریوهای نقض ویژگیهای امنیتی، به صورت یکجا انجام می شود. در این مقاله همچنین یک مدل محاسباتی برای پروتکل های رمزنگاری، به عنوان جزیی از چارچوب عمومی مذکور همراه با یک تفسیر اجرایی از آن، بر اساس سیستم های بازنویسی جبری ارایه شده است. با توصیف پروتکل در قالب مجموعه ای از گامهای منفرد و به کمک یک الگوریتم تبدیل، مجموعه ای پایان پذیر و همگرا از قوانین بازنویسی مولد مسیر اجرای پروتکل ایجاد می شود. توصیف یک پروتکل رمزنگاری در چارچوب ارایه شده نیز به عنوان نمونه بیان شده است .

دوره ۳، شماره ۹ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده

ه منظور بررسی تاثیر دمای شلتوک و سرعت جریان هوا بر درصد ترک دانه های خشک شده به روش تابش مادون قرمز و جریان هوای گرم، یک خشک کن آزمایشگاهی مورد استفاده قرار گرفت. در یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی، آزمایشها در سطوح دمای ۴۵، ۶۰ و ۷۵oC (معادل شدت تابش های ۰,۱۹، ۰.۳۹ و ۰.۵۸W/cm۲) و سرعت جریان هوای ۰,۴ و ۰.۶m/s انجام شد. نتایج این آزمایشها نشان داد که در هر دو روش خشک کردن، دمای شلتوک و سرعت جریان هوا تاثیر معناداری بر میزان ترک شلتوک دارند و با افزایش دمای شلتوک و کاهش سرعت جریان هوا، میزان ترک افزایش می یابد و میزان ترک شلتوکها در روش تابش مادون قرمز کمتر از روش جریان هوای گرم است؛ همچنین، نتایج آزمایشها نشان داد که شلتوکهای خشک شده به روش تابش مادون قرمز، در دو شدت تابش ۰.۳۹ و ۰.۵۸W/cm۲ که معادل با دماهای ۶۰ و ۷۵oC در روش جریان هوای گرم هستات بر سانتی متر مربع و شلتوکهای خشک شده به روش جریان هوای گرم در دمای ۴۵oC تفاوت معناداری نداشت. در هر دو روش خشک کردنند، میزان ترک خوردگی کمتری دارند. میزان ترک خوردگی شلتوکهای خشک شده به روش تابش مادون قرمز با شدت تابش ۰,۱۹W/cm۲ و، رابطه ریاضی بین درصد ترک خوردگی دانه ها و فاکتورهای دمای شلتوک و سرعت جریان هوا به دست آمد و مشخص شد دمای شلتوک نسبت به سرعت جریان هوا، تاثیر بیشتری بر درصد ترک خوردگی شلتوک دارد.

دوره ۳، شماره ۱۱ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده

داستان های شفاهی و ادبیات فولکور بومی و دینی هر قوم دارای رنگ و بویی از اعتقادات و ساختار اجتماعی و فرهنگی آن قوم است و به طَبَع آن نمادپردازی خاص خود را در این داستان ها به نمایش می گذارد تا بدین وسیله بتواند هویت ملی و فرهنگی خود را استمرار بخشد. داستان سفره ی وهمرو متعلق به قومی در خطه ای از خرمّشاه یزد است و بیانگر آمال، آرزوها و فرهنگ این گروه کوچک است. در کنار این داستان، سفره ی نذری و آیینی برپا می شود که بیشتر در راستای سپاسگزاری از پروردگار برای برآوردن نذر صاحبخانه (صاحب نذر) می باشد. قهرمان داستان شاهزاده ی طلسم شده ایست که به مار سفیدی بدل شده است و شرط شکسته شدن این طلسم ازدواج و تشکیل زندگی مشترک است که آن هم با سپری شدن هفت سال و رازداری همسر امکان پذیر است. این داستان دارای لایه های قوی نمادپردازی و وجوه تشابه و اشتراکات بسیار با اسطوره های کهن در فرهنگ و ادبیات ایران است و تلاش نویسندگان جهت کشف و آشکارسازی لایه¬های رمزین نهفته در اعماق داستان سفره ی وهمرو می باشد.

دوره ۴، شماره ۱۳ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده

در این مقاله از منظر نشانه‌شناسی به بررسی امکان شکل‌گیری ایهام بر صحنه‌ی تئاتر پرداخته شده است. در راستای نیل به این مقصود ابتدا به تعاریف موجود از ابهام و ایهام در بلاغت ادبی مراجعه شد. با مراجعه به این تعاریف مشخص گردید، سرچشمه وقوع ابهام و ایهام در ادبیات، کلمات چند معنی هستند و نظرات غالب در زمینه‌ی تمایز بین ابهام و ایهام، بر موضع و قصد تاکید دارند. باارائه‌ی مثالی در این وجه تمایز تشکیک حاصل آمد و در نهایت همبافت به عنوان مرجع قضاوت در ابهام یا ایهام بودنِ کاربردِ کلمه‌ی چندمعنایی برگزیده شده و تعریفی که مقاله بر آن مبتنی است، به‌دست آمد. در انطباق تعریف به‌دست آمده با نشانه‌شناسی، مفهوم دلالت چند‌گانه به عنوان معادلِ کاربردِ کلمات چند‌معنایی گرفته شد و دوامِ ابهام معنایی حاصل از دلالت چندگانه، شرط اساسی اطلاق ایهام بر کاربرد نشانه‌ی بالقوه دارای امکان دلالت چندگانه معرفی شد. در جستجوی امکان ظهور ایهام در اجرا و بر روی صحنه، عوامل زیر به عنوان محدودکننده‌ی این امکان،شناسایی شدند. از بین رفتن بافت‌های موقعیتی که مدلول‌های نشانه‌ی دارای دلالت چندگانه در آن‌ها بر مدلول‌های متفاوت دلالت می‌کنند به جهت لزوم ارتباط آن بافت‌ها با آن چه بر اساس ذات بازنمودی نمایش، می‌تواند بر صحنه حاضر شود؛ تراکم نظام‌های نشانه‌ای در تئاتر به جهت آن‌که ممکن است مدلول‌های متفاوت نشانه‌ی دارای دلالت چندگانه در یکی از این نظام‌ها نفی شوند و زنده‌بودن اجرای نمایش که مانع از جمع مدلول‌های متفاوت نشانه‌ی دارای دلالت چندگانه در ذهن تماشاگر در طول تماشای نمایش می‌شود.

دوره ۵، شماره ۰ - ( ۱۲- )
چکیده

در این مقاله نشان می‌دهیم که چگونه با به‌کارگیری شبکه‌های عصبی می‌توان مشخصه تفاضلی مناسبی برای الگوریتم‌های رمز قطعه‌ای یافت. به این منظور عملکرد تفاضلی الگوریتم رمز قطعه‌ای مورد بررسی با یک گراف وزندار جهتدار نمایش داده می‌شود. با این نمایش، یافتن بهترین مشخصه تفاضلی، معادل با یافتن کم‌وزن‌ترین مسیر چند- شعبه بین دو گره آ‎غازی و پایانی در گراف حاصل است. دراین مقاله، ابتدا شبکه هاپفیلد برای یافتن بهترین مسیر چند- شعبه در گراف نمایش عملکرد تفاضلی الگوریتم رمز قطعه‌ای سرپنت به‌کار رفته است. با این شیوه، افزایش تعداد دور مشخصه، باعث افزایش احتمال رسیدن به بهینه‌های محلی در هنگام بهینه‌سازی می‌شود. سپس به‌منظور کاهش این مشکل از شیوه‌های آموزش احتمالی و ایده تابکاری شبیه‌سازی‌شده، استفاده شده و با به‌کارگیری ماشین بولتزمن، کارایی بیشتری به‌دست آمده است. روند بهینه‌سازی برای یافتن یک مشحصه ۴، ۵ و ۶ دوری از الگوریتم رمز سرپنت، ۱۰۰ بار تکرار شده است. در این آزمایشها، جواب مطلوب با به‌کارگیری شبکه هاپفیلد، به‌ترتیب ۱۰۰، ۲۰ و ۱ بار و با به‌کارگیری ماشین بولتزمن، به ترتیب ۱۰۰، ۹۹ و ۳۰ بار به‌دست آمده است. نتایج بررسیهای انجام شده بیانگر تاثیر مثبت آموزش احتمالی در روند بهینه‌سازی توسط شبکه عصبی است. مقایسه احتمال‌های مشخصه‌های به‌دست آمده با شیوه پیشنهادی در این مقاله با احتمال‌های هشت مشخصه گزارش شده در مقالات دیگر نشان می‌دهد که در شش مورد، نتایج ارائه شده در این مقاله بهتر از نتایج گزارش شده در سایر مقالات است و در دو مورد، احتمال‌های مشخصه‌های تفاضلی به‌دست آمده برابر با احتمال مشخصه‌های نظیر در سایر مقالات است. همچنین یک مشخصه تفاضلی برای الگوریتم رمز سرپنت ۷ دوری با استفاده از ماشین بولتزمن به‌دست آمده که احتمال ۱۲۵-۲ دارد. این مشخصه، با صرفنظر کردن از مشخصه‌های بومرنگ گزارش شده از این الگوریتم رمز، اولین مشخصه تفاضلی برای بیش از ۶ دور از آن است. این مقایسه نشان دهنده کارایی و کارامدی شبکه‌های عصبی برای یافتن مشخصه تفاضلی مناسب است، به‌طوری‌که کارایی در هاپفیلد بیشتر از ماشین بولتزمن است و کارامدی در ماشین بولتزمن بیشتر است.

دوره ۵، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

مولدین نر و ماده ماهی قرمز به‌صورت یک مرحله­ای با هورمون گنادوتروپین جفتی انسانی (hCG) به‌میزان ۱/ IU hCG g/ BW و گروه شاهد فقط با سرم فیزیولوژی تزریق شدند.. پس از گذشت ۱۲ و ۲۴ ساعت از تزریق، از مولدین خون‌گیری شد و فاکتورهای ایمنی (IgM، IgG، C۳، (C۴، بیوشیمیایی و آنزیمی (گلوکز، اسید اوریک، اوره، کلسترول، پروتئین کل، تریگلیسرید، کلسیم، کراتینین، آلبومین، HDL، LDL، AST و ALT) اندازه گیری شد. سطح سرمی IgM در مولدین ماده در فواصل زمانی ۱۲ و ۲۴ ساعت پس از تزریق hCG نسبت به گروه شاهد، تغییر معنی­داری نشان نداد (۰۵/۰> P). در صورتی‌که در مولدین نر تزریق شده با hCG، سطح سرمی IgM نسبت به گروه شاهد کاهش نسبی نشان داد (۰۵/۰< P). سطح سرمی IgG و میزان کپلمان C۴ در هر دو گروه مولدین نر و ماده، با گذشت زمان از تزریق hCG، کاهش معنی‌داری پیدا کرد (۰۵/۰< P)، در صورتی که میزان کپلمان C۳، در هر دو گروه مولدین نر و ماده با گذشت زمان از تزریق hCG افزایش معنی­داری نشان داد (۰۵/۰< P). تزریق هورمون گنادوتروپین جفتی انسانی باعث تغییر در فاکتورهای بیوشیمیایی و آنزیمی سرم خونی هر دو گروه مولدین نر و ماده گردید. نتایج نشان داد که هورمون گنادوتروپین جفتی انسانی حتی به‌صورت تزریق یک مرحله­ای و درفاصله زمانی کوتاه پس از تزریق به‌صورت قوی از طریق تحریک سیستم ایمنی، باعث تغییر در وضعیت فیزیولوژیک مولدین نر و ماده ماهی قرمز می­شود.  

دوره ۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

براساس مطالعه روی ۲۷۸ نمونه ماهی قزلآلای خال قرمز در سال ۱۳۸۸، رژیم غذایی تابستانی این ماهی در حوضه آبریز دریاچه سدلار در پارک ملی لار شامل رودخانههای دلیچای، آب سفید، الرم، لار و سیاهپلاس و هم­چنین دریاچه سدلار، عمومی بوده و فراوان‎ترین طعمه در محیط زندگی ماهی، طعمه غالب را تشکیل می‌داد. براساس درصد شاخص اهمیت نسبی (Index of relative importance)، به طور کلی لارو دوبالان (Diptera)، پوره یکروزهها (Ephemeroptera)و پوره موبالان (Trichoptera)در تمام رودخانه‎ها، و در دریاچه سدلار، بالغ بال‎غشائیان (Hymenoptera)بیش­ترین اهمیت را در رژیم غذایی این ماهی داشتند. در این بررسی مشخص شد طعمه این ماهی در دریاچه باماهی ساکن در رودخانه کاملاً متفاوت است، هم‎چنین تفاوتی بین  جنسیت  نر یا مادهدر مواد غذائی مصرفی در کل حوضه آبریز مورد مطالعه مشاهده نشد.
کلمات کلیدی: آزادماهیان، تغذیه قزل‎آلای خال قرمز، پارک ملی لار

دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

تحقیق حاضر، ساخت افعال سبک رمزگردانی‌‌‌‌‌‌‌شدۀ ترکیِ ‌‌‌‌‌‌‌آذری‑‌ فارسی را از منظر «مدل زبان ماتریس» مورد مطالعه قرار داده است. داده‌ها با حضور در کلاس و ضبط و یادداشت‌برداری از تعاملات رسمی و غیر رسمی چهار نفر از معلّمان با صد نفر از دانش‌آموزان دوزبانه کلاس‌‌‌های ابتدایی و همچنین مصاحبت با هشت نفر از معلّمان دو‌زبانه جمع‌آوری شدند. بررسی داده‌های جمع‌آوری‌شده نشان داد که در ساخت افعال سبک رمزگردانی‌شده، سازه‌های غیر فعلی زبان فارسی (اسم‌ها، صفت‌ها، قیدها و گروه‌‌های حرف ‌‌‌اضافه‌ای)، به‌عنوان عناصر درونه با افعال سبک ترکی ‌‌‌‌‌‌‌آذری ترکیب می‌شوند و در جملات زبان ترکی ‌‌‌آذری به‌‌‌ کار می‌روند. زبان ترکی ‌‌‌‌‌‌‌آذری به‌عنوان زبان ماتریس، چارچوب ساخت‌واژی‑ نحوی این جملات را تعیین می‌کند. این بخش از داده‌ها با اصول مدل زبان ماتریس انطباق کامل دارد. امّا کاربرد ساخت افعال سبک رمزگردانی‌‌‌‌‌‌‌شدۀ ترکی ‌‌‌‌‌‌‌آذری‑ ‌فارسی در جملات سببی ترکی ‌‌‌‌آذری، اصل ترتیب تک‌واژهای مدل زبان ماتریس را نقض می‌‌‌‌کند. بررسی ساخت‌‌‌های سببی رمزگردانی‌‌‌شده نشان داد که سازه غیر فعلی زبان فارسی به‌عنوان عنصر درونه، نه‌تنها در سطح مفهومی‑ واژگانی، بلکه در سطح گزاره‑ موضوع نیز فعّال می‌شود. فعّال شدن سازۀ غیر فعلی زبان درونه در سطح گزاره‑ موضوع و به دنبال آن، اعمال نحو زبان درونه بر بند متمم‌‌ سببی رمزگردانی‌‌‌شده، نه‌تنها بر بسط و گسترش اصل ترتیب تک‌واژهای مدل زبان ماتریس تأکید دارد، بلکه نشان‌دهندۀ تأثیرپذیری نحو از واژگان است که تأییدی بر عدم استقلال نحو از واژگان به شمار می‌‌آید.

دوره ۶، شماره ۲۰ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

آیین ازدواج در استان هرمزگان خلاف مشابهت‌هایی که با مراسم عروسی دیگر اقوام ایران دارد به لحاظ مراسم جشن و چگونگی انجام آن تفاوتهایی دارد. یکی از این تفاوت‌ها خوانش مرتب باسنک (واسنک) در مراحل مختلف ازدواج توسط زنان و در بعضی از موارد توسط مردان است که البته بسامد خوانش زنان بسیار بالاتر از خوانش مردان است. این مقاله به شیوه تحلیل محتوا و با ابزار مشاهدات عینی و مصاحبه به بررسی باسنک‌ها و نقش خواهر داماد در هرمزگان می‌پردازد. باسنک‌های هرمزگان بیشتر جنبۀ مذهبی دارد و توسط اطرافیان عروس و داماد خوانده می‌شود. دو نفر از خوانندگان باسنک‌ها خواهر و مادر دامادند. نتایج حاصل این پژوهش نشان می‌دهد خواهر داماد حضور پررنگ­تری در باسنک (واسنک)ها دارد؛ اما مادر داماد نیز هرگاه مهمانان با کمی و کسری در مراسم ازدواج به­خصوص در مراحل پذیرایی مواجه شوند در باسنک‌ها حضور دارد که به صورت اعتراض و طنز مخاطب قرار می‌گیرد. این مقاله به بررسی هفتاد باسنک در هرمزگان می‌پردازد که در ۱۶ مورد خواهر داماد نقش مستقیم دارد. اشعار باسنک در هرمزگان بیشتر در وزن‌های فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن و مستفعلن فعولن و یا مفاعلین مفاعیلن فعولن و چند وزن دیگر سروده شده است، البته به دلیل شفاهی و عامیانه بودن اشعار مشکل وزن و قافیه در تعدادی از آن‌ها دیده می‌شود.


دوره ۶، شماره ۲۲ - ( ۱۲-۱۳۸۷ )
چکیده

وضوع این مقاله بررسی میزان تأثیر اشعار حدیقه سنایی بر داستانهای رمز سهروردی است. در این مطالعه و بررسی نشان داده می‌شود که چگونه اندیشه‌های فیلسوفانه و تصویرهای شاعرانه سنایی در این کتاب، موجب می‌شود سهروردی در نگارش رساله‌های رمزی خود چون آواز پر جبرئیل، عقل سرخ، رساله مونس العشاق از آنها سود ببرد و از ابیات حدیقه در میان داستانهایش استفاده کند.
بحث دیگر این مقاله در تفاوت دیدگاه این دو در مصداق پیر است. بخش مرکزی رساله‌های رمزی را ماجرای دیدار با پیر در برمی‌گیرد. در نظام فلسفی سهروردی، پیر، نمایش عقل فعال در حکمت مشاء و جبرئیل در نظرگاه دینی است. در طبقه‌بندی سنایی از عالم، مطابق نظر نوافلاطونیان این نفس کلی است که با سالک دیدار می‌کند و راهنمای او می‌شود. در واقع، سنایی در حدیقه و سیر العباد، نفس کلی را به عنوان واسطه فیض رسانی عقل کل به عالم ماده معرفی کرده است در حالی که سهروردی از نظر حکمای مشّا در این مورد سود می‌جوید.
شیوه‌ مطالعه در این تحقیق، مقایسه تطبیقی است که بین ابیات حدیقه سنایی با داستانهای رمزی سهروردی چوه عقل سرخ، آواز پر جبرئیل، مونس العشاق صورت می‌گیرد.
 
 

دوره ۷، شماره ۱ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده

موضوع تحقیق: سیستم بایندر برپایه پلی‌بوتادین خاتمه‌یافته با گروه هیدروکسیل (HTPB)، شامل دی‌اکتیل سباسات به عنوان نرم‌کننده (DOS) و تولوئن دی‌ایزوسیانات به عنوان عامل پخت می‌باشد. واکنش بین گروه هیدروکسیل رزین HTPB با گروه ایزوسیانات عامل پخت تولید شبکه پلی‌یورتانی می‌کند تا منجر به تولید یک لاستیک با خواص مطلوب شود. در این کار پژوهشی بررسی خواص رئولوژیکی و مکانیسمی سیستم بایندر در حضور سه ماده شیمیایی به عنوان تأخیرانداز پلیمریزاسیون تشکیل پلی‌یورتان شامل اگزالیک اسید، مالئیک اسید و تتراسایکلین انجام و خواص فیزیکی آنها بررسی و مقایسه شد.
روش تحقیق: اگزالیک اسید، مالئیک اسید و تتراسایکلین با مکانیسم‌های ویژه‌ای خواص سیستم بایندر را تغییر می‌دهند. اگزالیک اسید و مالئیک اسید در واکنش با گروه ایزوسیانات عامل پخت تولید آمید کرده و گرانروی سیستم بایندر را کاهش می‌دهند. تتراسایکلین نیز با توجه به ساختار شیمیایی خود، با عامل پخت وارد واکنش شده و از پیشرفت واکنش اصلی که بین رزین HTPB و عامل پخت TDI است، جلوگیری کرده و در نتیجه باعث کاهش گرانروی می‌شود. همچنین برای بررسی مکانیسم عملکردی این ترکیبات از طیف‌سنجی تبدیل فوریه فروسرخ (FT-IR) استفاده شد. در این طیف‌سنجی شدت طیف‌های مربوط به هر نمونه با یکدیگر مقایسه و نوع عملکرد و مکانیسم هر کدام از تأخیراندازهای اگزالیک، مالئیک اسید و تتراسایکلین مشخص شد. خواص سختی و تورم نیز برای نمونه‌ها اندازه‌گیری و مقایسه شد.
نتایج اصلی: نوع ساختار محصول واکنش بین رزین HTPB و تأخیراندازهای اگزالیک اسید، مالئیک اسید و تتراسایکلین با عامل پخت توسط FT-IR مشخص و تایید شد. بررسی طیف‌های FT-IR درجا نشان داد شدت پیک ایزوسیانات بعد از گذشت ۶۰/۹۰ دقیقه کاهش پیدا می‌کند. بررسی رفتار شیمی‌رئولوژیکی نشان داد که به طورکلی در غلظت ۰۵/۰% بهترین عملکرد از تأخیراندازها مشاهده می‌شود و در بین این سه؛ به ترتیب تتراسایکلین با حدود ۵۴%، اگزالیک اسید با حدود ۴۸% و مالئیک اسید با حدود ۴۷% بیشترین میزان کاهش در افزایش ویسکوزیته را داشته است. افزودن ۰۵/۰% از تتراسایکلین به سیستم بایندر احتمالاً به علت درگیری بیشتر با عامل پخت منجر به کاهش حدود ۲۰% دانسیته اتصالات عرضی شده که نشان‌دهنده عملکرد بهتر این ماده به عنوان تأخیرانداز واکنش می‌باشد.
 

دوره ۷، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده

در سبک‌شناسی گفتمانی، ادبیات ظرفی است برای بیان اندیشه­ها و عقایدی که فقط به پدیدآورنده آن مربوط نیستند؛ بلکه با محیط و بافتی ارتباط دارند که متن مورد نظر در آن تولید شده است. با این وصف، ادبیات محصول گفتمانی است که در آن بالیده است و محیط، بافت، مسائل فرهنگی و ایدئولوژی مسلط بر دورانی که مولد آن متن خاص است، همگی در رشد و پیدایی آن تأثیرگذار هستند. در ادبیات فارسی، سبک خراسانی محصول گفتمانی است که وجه غالب آن وفور اندیشه­های فلسفی و به‌ویژه خردگرایی است. این دوره با نفوذ اندیشه­های عقلانی و خردورزی همراه است و اشعار ناصرخسرو به‌عنوان یکی از شاعران شاخص و تأثیرگذار و یکی از نمایندگان برجسته ادبیات قرن پنجم، نمونه برجسته­ای از این شاخصه­های فکری محسوب می­شود. نکته قابل توجه در اشعار این شاعر، نفوذ اندیشه­های فلسفی و دینی است؛ به‌طوری که بخش اعظمی از دیوان قصاید او به این مضامین اختصاص داده شده است. در سبک­شناسی لایه­ای قصاید ناصرخسرو، با توجه به وفور مضامین فلسفی و دینی، می­توان سبک خاص این شاعر را تبیین کرد و به این نکته دست یافت که آثار این شاعر نتیجه گفتمان غالب فرهنگی دوره سبک خراسانی بوده که بسامد مفاهیم فلسفی و عقلانی در آن کاملاً چشمگیر است. در این پژوهش، با تکیه بر سبک­شناسی لایه­ای، دو لایه واژگانی و نحوی در تعدادی از قصاید دیوان وی بررسی می­شود تا روشن شود که گفتمان غالب فکری و فرهنگی آن دوره، در نوع سبک واژگانی و نحوی این آثار چه نمودی داشته است. هدف این پژوهش دست یافتن به رمزگان­های مسلط قصاید ناصرخسرو به‌منظور تبیین تأثیر شرایط گفتمانی بر آن‌ها است؛ بنابراین، با بررسی لایه واژگانی، رمزگان­های این قصاید ارائه خواهند شد. این پژوهش در لایه نحوی و بررسی وجوه به‌کاررفته در قصاید مذکور نیز به‌دنبال همین تأثیر است و طبق این بررسی روشن می‌شود که رمزگان­های برجسته اشعار ناصرخسرو و همچنین وجوه به‌کاررفته در آن‌ها تحت‌تأثیر گفتمان فرهنگی عقلانی و خردگرایی دوران مؤلف است.

دوره ۷، شماره ۴ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده

در این پژوهش زنجرک­های جنس Euscelis Brulle در ایران شامل: Euscelis alsia Ribaut، E. incisa Kirschbaum و E. lineolata Brulle مورد مطالعه قرار گرفته و هم­چنین گونه E. distinguenda Kirschbaum برای اولین بار از ایران گزارش شده است. ویژگی­های شکل­شناسی هر یک از گونه­ها، تصاویر و ترسیم­های اصلی به همراه کلید شناسایی ارایه گردیده است.

دوره ۷، شماره ۲۸ - ( ۶-۱۳۸۹ )
چکیده

قصه‌های عامیانه صرفاً افسانه‌ها و حکایات دور از ذهن، آرمانگرایانه و فاقد پیرنگ واقعیت نیست که بتوان از دیدگاه تفنن و گذر روزگار بدانان نگریست؛ در لابه‌لای این قصه‌ها شیوه زندگی گذشتگان نهفته است که می‌تواند چراغ راه آیندگان باشد. یکی از زیباترین و جذابترین قصه‌های عامیانه فارسی، داراب‌نامه طرسوسی است که بیش از اینکه به شرح احوال دارابِ اردشیر بپردازد، شرح احوال اسکندر رومی، بوران‌دخت و حکمای یونان است. این قصه در قسمتهای انتهایی شدیداً به رمز و تأویل و بیان مسائل رمزی می‌گراید.گام نهادن اسکندر به سرزمینهای فراواقعی به منظوریافتن چشمه حیات، دستمایه اصلی طرسوسی در پردازش این داستان است و همین مسئله باعث ظهور و حضور برخی موجودات، اشیا و زمان و مکان فراواقعی در این قصه شده و آن را قابل رمز و تأویل کرده است.
این مقاله در پی بررسی این سؤال خواهد بودکه آیا داراب‌نامه طرسوسی واقعاً‌ دارای ظرفیت رمزی است و چگونه می‌توان انواع آن را دسته‌بندی کرد. نگارندگان این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی به نتایجی از رمزهای آن دست یافته، و انواع آن را در پنج دسته انسانی، حیوانی، مکانی، نباتی و شیئی (سایر) تقسیم کرده‌اند.
 

دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: تعیین بخش قابل دست‌یابی زیستی عناصر در رسوبات از موضوعات مهم سم‌شناسی است. با توجه به شرایط خاص خلیج فارس و تاثیر آلاینده‌ها، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی قابلیت دست‌یابی زیستی عناصر سمی از مقدار کل در رسوبات سطحی خلیج فارس انجام شد.
مواد و روش‌ها: در مطالعه حاضر غلظت کلی و بخش قابل دست‌یابی زیستی عناصر مس، سرب، روی، نیکل و کروم در ۱۴ ایستگاه ساحلی استان هرمزگان و جزیره قشم اندازه‌گیری شد. به‌منظور تعیین غلظت کلی از ترکیبات نیتریک‌اسید و پرکلریک‌اسید برای سنجش بخش قابل دست‌یابی زیستی از محلول آنزیمی پروتئاز K استفاده شد.
یافته‌ها: بیشترین میانگین غلظت کلی مربوط به روی و کمترین مقدار آن مربوط به کروم بود و جزیره قشم آلودگی بیشتری را نسبت به هرمزگان داشت. سرب و کروم نسبت به سایر عناصر دست‌یابی زیستی و درصد سهم عنصری بیشتری دارند. با افزایش غلظت سرب، کروم و مس قابلیت دست‌یابی زیستی این عناصر نیز افزایش پیدا کرد. همچنین روی و نیکل کمترین مقادیر قابل دست‌یابی زیستی را نشان دادند. غلظت عناصر مس، سرب و نیکل نیز از میانگین جهانی رسوبات و حد بیشینه WHO/US EPA و عنصر نیکل از حد ERM، PEL و SEL بیشتر بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به دقت پایین تعیین غلظت کلی فلزات در سمیت رسوبات برای آبزیان و لزوم توجه به بخش قابل دست‌یابی زیستی، احتمال ایجاد ریسک اکولوژیک سرب و کروم نسبت به سایر عناصر برای آبزیان خلیج فارس بیشتر است. اما روی و نیکل با وجود بالابودن غلظت کلی، کمترین تهدید را در محیط ایجاد می‌کنند.


صفحه ۱ از ۶    
اولین
قبلی
۱