1- دانشگاه اصفهان
Abstract: (8983 Views)
«روایت شفاهی» و روش «اسنادی» صورت ادبیِ غالب برکتابهای حدیثی،فقهی، رجالی، تفسیری و بسیاری از منابع تاریخی وحتی ادبی نوشته شده در سدههای نخست تاریخ اسلام است. چنین روشی درکنار این گزاره که عرب به سبب قوت حافظه، برای مدتی نیازبه ثبت مکتوب آموختههای خود نداشته باعث شده است تاشماری ازنویسندگان، منابع این کتابها را صرفا «روایات شفاهی» تلقی کنند.
تحقیق حاضردراجرای وظیفه شناخت منابع حدیث نگاری وتاریخ نگاریِ روایی با استناد به شواهدی که تشریع سنت کتابت درعصرنبوی، رونق آن در عصر صحابه و تابعین و نقش تاریخی کتابت درضبط وثبت میراث دینی- علمی مسلمانان را اثبات می کند و با عطف توجه به ابهامات و مشکلاتی که در حافظه عرب وحفظ آثار علمی ِسدههای نخست به چشم میخورد، درصدد بررسی جوانب گوناگون این فرضیه است که همه یا بسیاری از روایات باقرائت، إملا وکتابت مستمر اساتید و دانشجویان به دست مؤلفان جوامع حدیثی وتاریخی رسیدهاند. بنابراین میان روایات شفاهی ومنابع مکتوب سدههای نخست، پیوند و تعامل معناداری دیده میشود.
Received: 2009/01/16 | Accepted: 2009/04/22 | Published: 2010/05/3