1- دانشگاه اصفهان
Abstract: (7189 Views)
رویکرد رفتار عباسیان و اهل فرق با شیعه در طول قرن سوم هجری دارای فراز و فرود مبتنی بر مصلحت و منفعتِ متکی بر شرایط حوادث تاریخی است، اما سوگیری شیعیان نه متکی بر ابزارهای سیاسی ترفیع دهنده بلکه ملهم از مکتب امامت میباشد. در اواسط قرن سوم، شاهد مقابله با تجدید حیات اجتماعی – اقتصادی شیعیان و ضابطه خیر نمودن ساختار حکومت عباسی با توسعه حدیثگرایی سنی، و در اوائل و به ویژه در اواخر قرن، ناظر نوعی مماشات بین دولت و شخصیتهای مؤثر شیعی پیرو اصالت عقل میباشیم. بعد از تفکر معتزلی مأمون، متکی بر عنصر مشروعیت آور، در زمان معتصم و واثق، خط مشی حکومت ایجاد اتحاد با سرمایهداران ابنا که مسبوق به ربایش موقعیتهای اقتصادی و معافیتهای مالیاتی بودند ، با معتزله به طور مثلثی میباشد. در نیمه دوم قرن سوم، رقابت ارتش و خلافت در قالب کنترل دارائی دولت بر محور قدرت رقابت فرقهای، و همبستگی بین جامعه شیعیان بغداد و ری و همزمان از دست رفتن کنترل تدریجی مستقیم دولت و اتکا بر درآمد سواد، نهایتاً آسیبپذیری خلافت و مهاجرت علمی به شرق را به بار آورد. در این زمان کمینه مستمر با آرمان شیعه و نفوذ مدیریتی بنو فرات و بنو نوبخت به همراه مجاهدت علمی و عملی عاملین مکتب شاخص می باشد. نظریه آندرهنیومن، دیوید وینزو الکساندر پاپویچ در این حوادث محل تأمل و بررسی است.
Received: 2001/12/1 | Accepted: 1970/01/1 | Published: 1970/01/1