ORIGINAL_ARTICLE
موتیف النهر و البحر فی شعر یحیی السماوی
لقد حظی البحث عن الموتیف باهتمام واسع فی النقد الأدبی الأوربی باعتباره عنصراً فعالاً فی النقد و تحلیل النصوص الأدبیه. أصل کلمه "الموتیف" فرنسویه، و تعنی فی الأدب الفکره الرئیسیه أو الموضوع الذی یتکرر فی النتاج الأدبی أو المفرده المکرّره و الموتیفات فی شعر الشاعر تحمل دلالات و إیحاءات رمزیه وثیقه الصله بنفسیه الشاعر و توجهاته و آرائه.
وقد ظهرت الموتیفات فی شعر الشاعر العراقی المقیم باسترالیا یحیى السماوی ضمن أشکال و محاور مختلفه منها المضامین و المفردات و الرموز و من أهم موتیفاته الرمزیه التی تحمل دلالات وثیقه الصله بحیاته و نفسیته "النهر" و "البحر" و ما یتعلّق بهما کاستدعاء أسطوره "السندباد"، فقد وردت هاتان المفردتان فی شعره بکثافه، و قد انزاحت عن معناها الحقیقی لتحمل دلالات و رؤى جدیده، و أحیاناً تصبح رموزاً فی منجزه الشعری تدل على حالاته الاغترابیه و استلاب الوطن. فللنهر تداعیات و تجلیات کثیره فی لغه السماوی التصویریه، فهو رمز الحیاه و الخصب، و رمز الوطن الحبیب؛ و قد یدلّ على استلاب الوطن و افتقاده. و قد وظّف السماوی البحر لإبراز الأبعاد السیاسیه للقضیه العراقیه. فالبحر رمز للخوف و الغموض و الرحله فی طریق الحیاه، و إرتیاد المجهول.
هذه الدراسه التی اعتمدت فی خطتها على المنهج الوصفی – التحلیلی، ترصد هذه المفردات و دلالاتها فی تجربه الشاعر.
http://aijh.modares.ac.ir/article-1-9637-fa.pdf
2013-03-21
1
18
البحر
الموتیف
موتیف
الشعر العراقی الحدیث
النهر
شعر معاصر عراق
رود
دریا
یحیى السماوی
یحیى سماوی
موتیف "رود و دریا" در شعر یحیى سماوی
موتیف (که در زبان فارسی به آن درون مایه یا بن مایه یا نگار مایه گفته می شود)، به عنوان عنصری مهم در نقد و تحلیل متون ادبی، در نقد اروپایی مورد توجه قرار گرفته است. اصل کلمه ی "موتیف" فرانسوی است. و در ادبیات به معنای فکر اصلی، یا موضوع یا لفظ تکرار شونده به کار می رود. موتیف ها در شعر، حاوی دلالالت های نمادینی هستند که با روح و اندیشه ها و عواطف شاعر ارتباطی تنگاتنگ و بنیادین دارند.
موتیف ها در شعر یحیى سماوی در اشکال و قالبهای مختلفی همچون مضامین، مفردات و رمز مطرح شده اند. از جمله مهم ترین موتیف هایی که در قالب رمز تجلی یافته "رود"، و "دریا" و متعلقات آن همچون اسطوره سندباد است. این موتیف ها، بسیار در شعر وی تکرار می شوند، اما نه به معنای حقیقی آن ها، بلکه با دلالت ها و دیدگاه های جدید و أغلب به شکل نمادهایی که بر حالت های غربت و ویرانی میهن دلالت دارند. "رود" در شعر سماوی، رمز زندگی و سرسبزی، و رمز میهن، و گاه ویرانی و غارت کشور عراق؛ و "دریا" در شعر وی، رمز ترس و تاریکی و غربت و گام نهادن در مسیر نامعلوم است.
مقاله حاضر بر آن است تا بر مبنای روش توصیفی - تحلیلی، به این واژگان و دلالت های نمادین آن ها بپردازد.
http://aijh.modares.ac.ir/article-1-9637-en.pdf
2013-03-21
1
18
مرضیه
آباد
1
AUTHOR
رسول
بلاوی
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
سیمیائیه العنوان فی قصیدتی "شب گیر" لأحمد شاملو و"لیل یفیض من الجسد"لمحمود درویش (دراسه مقارنه)
اهتم السیمیائیون فی النقد الحدیث بعنوان النص الأدبی اهتماماً واسعاً إذ أنّه الإشاره الأولى التی تواجه المتلقی، کما أنّه قد یکون مفتاحاً دلالیاً یختزل بناء النص فی کلمه أو عده کلمات، ومن خلاله یلج القارئ إلى أعماق النص لکشف دلالاته واستکناه معناه وفک شفراته ورموزه. ویمکّن القارئ من معرفه هویه ومضمون النص الذی یعنونه. لقد کان لـ لیوهوک، وجیرار جینیت، وهنری میتران، وشارل غریفل و روجر روفر وغیرهم من النقاد الغربیین أثر کبیر فی فتح هذا المجال أمام النقاد المعاصرین لدراسه العنوان تعریفاً وتحلیلاً؛ حیث تناولت الدراسات المعاصره العنوان بالتحلیل والنقد بشکل ملفت للنظر وخاصه فی الآونه الأخیره. وقد قمنا فی هذا المقال بدراسه عنوان قصیده "شب گیر" للشاعر الإیرانی أحمد شاملو، وعنوان قصیده "لیلٌ یفیض من الجسد" للشاعر الفلسطینی محمود درویش، ومقارنه دلاله کلمه "لیل" فی عنوان کلا القصیدتین. ویتبع المقال المنهج الوصفی – التحلیلی، فی ضوء الأدب المقارن وضمن المدرسه الأمریکیه. إنّ نتائج دراسه وتحلیل هاتین القصیدتین تظهر أنّ مفردات "لیل" جاءت کدلاله رمزیه على سوء وتدهور الأوضاع فی المجتمعین الذین یعیش فیهما کلا الشاعرین.
http://aijh.modares.ac.ir/article-1-11782-fa.pdf
2013-03-21
19
38
الأدب المقارن
ادبیات تطبیقی
اللیل
شب
السیمیائیه
العنوان
أحمد شاملو
محمود درویش
نشانه شناسی
عنوان
احمد شاملو و محمود درویش
نشانه شناسی عنوان در دو قصیدهی "شبگیر" احمد شاملو و "لیل یفیض من الجسد" محمود درویش(بررسی تطبیقی)
نشانهشناسان در نقد جدید، برای عنوان در متن ادبی اهمیت زیادی قائل هستند، چرا که نخستین اشارهای است که متوجه مخاطب می گردد وهمچون کلیدی دلالی است که ساختار متن را در یک یا چند کلمه خلاصه می کند. از طریق عنوان، خواننده به منظور کشف دلالتها و مفهوم و گشودن رمزهای آن، وارد اعماق متن میگردد و به خواننده، امکان شناسایی ماهیت و مضمون متنی را میدهد که برای آن عنوان انتخاب میکند. لیوهوک، ژرار ژنت، هنری میتران، شارل گریفل، راجر روفر و دیگر ناقدان غربی تأثیر زیادی در گشودن این زمینه در برابر ناقدان معاصر، به منظور بررسی، تعریف و تحلیل عنوان داشتهاند، به گونهای که پژوهشهای معاصر به ویژه در دهههای اخیر، به بررسی و نقد همه جانبهی عنوان پرداختهاند. در این مقاله، عنوان دو قصیدهی "شبگیر"، اثر شاعر ایرانی، احمد شاملو و "لیل یفیض من الجسد" اثر شاعر فلسطینی، محمود درویش، تحلیل شده و دلالت کلمهی "شب" در عنوان هر دو قصیده مقایسه می گردد. روش کاربردى در این مقاله توصیفی- تحلیلی و در پرتو ادبیات تطبیقی و مکتب آمریکایی است. نتایج بررسی وتحلیل این دو قصیده حاکی از این است که واژگان"شب" دلالت نمادین آشفتگی و نابسامانی اوضاع جامعهی دو شاعر است.
http://aijh.modares.ac.ir/article-1-11782-en.pdf
2013-03-21
19
38
فاطمه
بخیت
1
AUTHOR
سعید
بزرگ بیگدلی
2
AUTHOR
ناصر
نیکوبخت
3
AUTHOR
کبری
روشنفکر
4
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
الکرامه الإنسانیه فی القرآن من وجهه نظر الحافظ الشیرازی
http://aijh.modares.ac.ir/article-1-8432-fa.pdf
2013-03-21
39
57
القرآن
قرآن
انسان
الکرامه
الانسان
الحافظ الشیرازی
کرامت
حافظ شیرازی
کرامت انسانی از دیدگاه حافظ شیرازی و انتشار آن
در جوامع به واسطه شعر حافظ
این مقاله با تتبع و جست و جوی کامل در دیوان حافظ شیرازی، معانی کرامت انسانی را مورد بحث قرار داده است. برای این منظور نخست معانی متعدد کرامت در علوم و فنون گوناگون ذکر شده است. این معانی عبارت اند از معنای کرامت در لغت که به معنای شرافت و برتری ذاتی شیء یا شرافت در یکی از صفات اخلاقی انسانی است و معانی کرامت در اخلاق، که به معنای تهذیب اخلاق و دوری از دوستی امور پست دنیوی است و معنای کرامت در فقه و حقوق که عبارت از التزام عملی به ارزش های انسانی می باشد و کرامت در حکمت نظری که به معنای عالم عقلی مشابه عالم عینی گردیدن انسان است، و بالاخره کرامت در عرفان -اعم از نظری و عملی - و تصوف اسلامی و در راس این اصطلاحات، معنای کرامت در قرآن و حدیث ذکر شده است. بنابراین کرامت دارای معانی گوناگون است که در علوم و موارد استعمال مختلف کاربرد دارد، و اما کرامت از دیدگاه حافظ شیرازی اگر چه غرض عمده حافظ کرامت عرفانی است، لیکن کرامت در اشعار و غزلیات حافظ منحصر به این معنا نیست ، بلکه حافظ کرامت اخلاقی را در اشعار خود ذکر و در لباس عرفان طرح کرده است و انسان ها را به التزام به آن دعوت کرده است. و این کرامت که در اشعار حافظ طرح شده به واسطه ی انتشار اشعار حافظ در زمان او در بلاد اسلامی و غیر آن انتشار یافته و اشعار او دست به دست چرخیده و تاثیر مضاعف در دل ها گذاشته است. و این همه از اشعار حافظ قابل استفاده است.
http://aijh.modares.ac.ir/article-1-8432-en.pdf
2013-03-21
39
57
کاوس
روحی برندق
1
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مناهج القُصّاص فی نقل القصص القرآنیه
انتشر السرد القَصَصی باعتباره ظاهره اجتماعیه فی المجتمع العربی الجاهلی. وکان القصّاص یقومون خلال لیالی السمر بسرد قِصَص أبطال قبائلهم و قِصص ملوک الیمن و خلال العهد الاسلامی نقل القصاصون بعد اعتناقهم الإسلام قصصاً قرآنیهً ذات خلیط من أحادیث أهل الکتاب والشعوب الإیرانیه، والبابلیه و الیونانیه إلی جانب اتخاذها صفه للوعظ والتذکیر. وکان القصّاصون یتبعون طرقاً متعدده لسرد القصص التی أتى ذکرها فی القرآن بشکل موجز. فقد وردت هذه القِصص بصوره کامله فی التوراه و التفاسیر الخاصّه بها، مما جعل المسلمین یستعینون بهذه الکتب إما بطریقه مباشره و إما عن طریق الرواه من أهل الکتاب. کما نلاحظ أنّ بعضاً آخرَ قد أخذ هذه القصص من التوراه و أدخل علیها تغییرات جزئیه و منحها صبغه إسلامیه. و الجدیر بالذکر أن جماعه من المسلمین أبدعوا حکایات من نسج خیالهم لم تکن موجوده فی الواقع.
http://aijh.modares.ac.ir/article-1-8631-fa.pdf
2013-03-21
57
72
داستان
القَصَص
القاصّ
الوعظ
القصص القرآنیه
الإسراییلیات
قصّه گو
موعظه
داستانهای قرآنی
اسراییلیات
شیوه های قصه گویان در نقل داستانهای قرآنی
قصّه گویی پدیده ای است اجتماعی که در جامعه عرب جاهلی رواج داشت. قصّه گویان در شب نشینی های خود به بازگویی روایت های قهرمانان قبایل خود و داستان های ملوک یمن می پرداختند. در دوره اسلامی با توجه به تشکیل حکومتی دینی، قصه پردازان مسلمان، داستان های قرآنی را با آمیزه هایی از سخنان اهل کتاب و اقوام ایرانی، بابلی و یونانی همراه با وعظ و تذکیر نقل می کردند. قصّه گویان برای نقل داستان های قرآنی که در قرآن کوتاه و مختصر آمده است، شیوه های متعددی به کار می بردند. بسیاری از این داستانها به طور کامل در تورات آمده است؛ از این رو برخی از قصه گویان مستقیما از خود تورات استفاده می کردند و برخی دیگر برای تکمیل داستان های خود به اهل کتاب مراجعه می نمودند. بعضی از قصّه گویان نیز داستان ها را از تورات اخذ کرده و با ایجاد تغییر در جزئیات، به آنها صبغه اسلامی می دادند. همچنین قُصّاص از ساخته های ذهنی خود در تکمیل داستان ها استفاده می کردند.
http://aijh.modares.ac.ir/article-1-8631-en.pdf
2013-03-21
57
72
صبحه
عبادی
1
AUTHOR
آذرتاش
آذرنوش
2
AUTHOR
احمد
بادکوبه هزاوه
3
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
صوره الآخر فی روایه "قبل الرحیل" لـ"یوسف جاد الحقّ "
http://aijh.modares.ac.ir/article-1-3200-fa.pdf
2013-03-21
73
88
قبل الرحیل
قبل الرحیل
صوره الآخر
الذات
یوسف جاد الحق
یوسف جاد الحق
خودی
تصویر شناسی
الصورولوجیا
الروایه
رمان
سیمای دیگری
سیمای "دیگری" در رمان "قبل الرحیل" اثر یوسف جاد الحقّ
رمان "قبل الرحیل" اثر نویسنده ی فلسطینی یوسف جاد الحق از مهم ترین رمان هایی است که به حوادث و وقایع پیش از خروج فلسطینی ها واشغال سرزمین هایشان توسط صهیونیست ها می پردازد. نویسنده در این رمان اطلاعات و دانسته های خود را به روشی هنرمندانه و زبانی زیبا ارایه نموده و آن را با تکیه بر مستندات تاریخی مهمی که درخصوص مراحل اشغال فلسطین در اختیار داشته مزین ساخته است. نویسنده "قبل الرحیل" ذهنیات عرب ها درباره دیگری را به تصویر کشیده است. مقصود از دیگری در این تحقیق که در مقابل "ذات" یا همان "خودی" قرار می گیرد، هر آن کسی است که به فرهنگ عربی منتسب نباشد.
در این رمان نویسنده سیمای "غرب" و "یهود" را بیش از سایرین ترسیم کرده است. چنانچه تصویری خدشه دار و سیاه و منفی از انگلیسی ها، یهودیان ودیگر هم پیمانان شان در اشغال سرزمین فلسطین ارایه کرده است. دکتر جاد الحق همچنین سیمای ذات آگاه عربی را که در برخی شخصیت های داستان متجلی شده، ترسیم می کند وعوامل شکست عرب ها در بازپس گیری حقوق شان از یهودیان را به شیوه ای ادیبانه و زیبا بیان می کند.
http://aijh.modares.ac.ir/article-1-3200-en.pdf
2013-03-21
73
88
فاطمه
کاظم زاده
1
AUTHOR
عبده
عبود
2
AUTHOR
سعید
بزرگ بیگدلی
3
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
الدلالات الهامشیه بین الدراسات التراثیه و علم اللغه الحدیث
أثبتت الدراسات الدلالیه أن الألفاظ تبدأ بالمعانی العرفیه الوضعیه، هدفها مجرد عملیه التعلیم أو الإبلاغ ثم مرّت علیها التطورات الدلالیه لتکتسب الشحنات العاطفیه الطافحه علی مخیلات فردیه تحقق بها الوظیفه التأثیریه أو البلاغیه. إن الدلالات-إذا افترضناها فی بنیه دائریه- تتشکل من مجموعه الدوائر المتحده المرکز و المختلفه الحدود فمایتکّون منها أولاً یعتبر دلالات مرکزیه ثابته تنتج فی مقام الوضع وماتشکل هاله محیطه بالمعنی المرکزی من ظلال معنویه، تسمی دلالات هامشیه من نتاج القیم التعبیریه و السیاقیه فی مقام التخاطب. و أما الدلالات الهامشیه فلیست مفهوما مستحدثا بل وردت فی الحقول التراثیه الفقهیه و الأصولیه و خاصه البلاغیه بتسمیات مختلفه کـ"معنیالمعنی" أو "المعانی الثوانی" أو"التابعه" أو"الضمنیه" و هذه کلّها مرادفه لمصطلحات حدیثه نحو"الهامشیه" أو "الإیحائیه" أو"الانعکاسیه" أو"الحافّه" و مایهمنا فی هذا المقال هو تقدیم نماذج تنظیریه مایؤید أقوال الفریقین مرکّزا مسار البحث علی عده محاور من تحدید مصطلحاتها و تعاریفها و أنواعها ضمن الدراسات الدلالیه قدیماً و حدیثاً ثم المقارنه و التحلیل لإصدار النتائج. تجدر الإشاره إلی أن الاختلاف فی الرؤی التنظیریه، هو اختلاف تنوع لا تضاد یقوم علی التزاید فی تبویب الدلالات و تعدد المصطلحات بحسب المناهج الفکریه المختلفه فحسب ولکن کلها تشترک فی المیزات الأساسیه للدلالات الهامشیه کصلتها بالعناصر العاطفیه و تبلورها ضمن السیاقات المقالیه و المقامیه فی مقام تخاطبی و أدائها بالوظیفه التأثیریه و أما المنهج المتبّع فی هذا المقال فهو المنهج التوصیفی- التحلیلی مستعیناً بالکتب و المقالات العلمیه.
http://aijh.modares.ac.ir/article-1-5364-fa.pdf
2013-03-21
89
106
الاستدعاء
الدلاله الحافّه
العاطفه
الإیحاء
القرائن السیاقیه
عاطفه
دلالت إلقائی
قدرت تداعی
سیاق
معانی حاشیه ای
(ثانوی)
معانی حاشیه ای در پژوهشهای کهن و زبان شناسی نوین
پژوهش های معناشناختی بر این باور است که کلمات از معانی مشترک وضعی شکل میگیرند که هدف آن، اطلاعرسانی و تبادل اندیشه است سپس این کلمات در سیر تحولات معنایی، معانی عاطفی فردی را ایجاد مینمایند تا نقش اثرگذاری و بلاغی زبان شکل گیرد. اگر معانی را مجموعهای از شبکه های شعاعی بدانیم، این مجموعه از یک مرکز و خطوط حاشیهای تشکیل میگردد؛مرکز دایره، معانی ثابت وضعی را در بر میگیرد و خطوط جانبی متشکل از سایه ی معناها، معانی فرعی را به وجود می آورد. این معنا، زاییدهی ارزش های عاطفی و عناصر بافتبنیان در موقعیتی کاربردگرا است. معانی حاشیه ای، ابتکار نوینی به شمار نمیرود بلکه در پژوهش های کهن فقهی، اصولی، و به ویژه بلاغی با نام هایی همچون «معنای معنا»، «معنای دوم»، «پیرو» و «ضمنی» وارد شده است و تمامی این اصطلاحات مترادف مصطلحات امروزی همچون هامشی، إیحائی، إنعکاسی و حاشیهای میباشد. در این مقاله سعی بر آن است تا مسائل نظری دو دوره مورد واکاوی قرار گیرد:ابتدا به شناخت معانی ثانوی در تقسیم بندی های کهن و معاصر پرداخته سپس نتایجی از آن ارائه میگردد. مسأله قابل تأمل آنکه در مباحث نظری، تضاد به چشم نمیخورد، بلکه تنها نوعی اختلاف سلیقه وجود دارد که به خاطر گرایش های فکری متفاوت است. تمامی پژوهشگران در بیان ویژگیهای بنیادین معانی فرعی با هم اتفاق نظر دارند که میتوان به مواردی اشاره نمود: ارتباط معانی فرعی با عناصر عاطفی، تبلور آن از طریق سیاق زبانی و مقامی و نقش آن در وظیفه اثربخشی. روش کاربردی در این مقاله، توصیفی- تحلیلی است که با استناد به منابع علمی ارائه شده است.
http://aijh.modares.ac.ir/article-1-5364-en.pdf
2013-03-21
89
106
محمد هادی
مرادی
1
AUTHOR
سیده فاطمه
سلیمی
2
AUTHOR