ar
jalali
1431
9
1
gregorian
0
9
1
17
4
online
1
fulltext
fa
أدب المکاتبه فی ردّ الإمام علی علیه السلام علی کتاب معاویة
ادبیات نامهنگاری درپاسخ امام علی(ع) به نامه معاویه
یتضمن الکتاب الثامن والعشرون من رسائل «نهج البلاغه» علی نقاط بلاغیه هامه یکشف النقاب عنها فی هذاالبحث ویقارن بکتاب معاویه تبییناً لبلاغه کتاب الإمام علی (ع) وکی یکون مثالاً یقتدی به ویحتذی حذوه فی إنشاء الرسائل وخاصّهً الرسائل الجوابیه وکذلک یبیّن هذا البحث تطابق بلاغه الکتابین المشتمله علی صور المعانی والبیان والبدیع والأغراض الأخلاقیه والسیاسیه للکاتبین: بفرض معاویه کالمبدأ البادئ للمکاتبه والإمام علی (ع) المجیب علی الرساله، وبالتالی یتبین أنّ الأخلاق التی هی أمرمعنوی تتولّی الجمالیات الروحیه والبلاغه کظاهرهٍ لسانیه تتعهّد جمالیات اللغه وبینهما علاقه وثیقه.
نامه 28نهج البلاغه، مشتمل بر نکات بلاغی مهمی است که دراین مقاله به آن پرداخته شده وبه منظورتبیین بلاغت نامه امام علی(ع) مقایسهای ازجهت اخلاقی وبلاغی با نامه معاویه گردیده است دراین راستا از نامه امام علیه السلام میتوان بهعنوان الگویی در نامهنگاری به خصوص نامههای جوابیه بهره برد، از طرف دیگر این تحقیق همخوانی بلاغت دو کاتب با اهداف اخلاقی، سیاسی آنان را بیان میدارد وبر این اساس مشخص میگردد: اخلاق بهعنوان امری معنوی عهدهدار زیباییهای روحی وشخصیتی انسان است ، وبلاغت به عنوان یک پدیده زبانی متولّی زیباییهای زبان میباشد و بین آن دو ارتباطی پایدار برقرار است.
اخلاق,أدب الرسائل,البلاغه العربیه,الجمال الفنّی,الأخلاق,الإمام علی علیه السلام,ادبیات نامهنگاری,بلاغت عربی,زیبایی هنری
1
18
http://aijh.modares.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1000-5945&slc_lang=ar&sid=31
2009/04/14
1388/1/25
2009/06/24
1388/4/3
محمد
خاقانی
گروه زبان وادبیات عربی، دانشگاه اصفهان
محمد
خاقانی
00319475328460049355
00319475328460049355
No
گروه زبان وادبیات عربی، دانشگاه اصفهان
سیده ریحانه
میرلوحی
دانشگاه اصفهان
سیده ریحانه
میرلوحی
00319475328460049356
00319475328460049356
No
دانشگاه اصفهان
fa
دراسه ونقد لکتاب «مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب»
لابن هشام الأنصاری
بررسی و نقد کتاب «مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب»، اثر ابن هشام انصاری
فی طلیعه العلماء الأفذاذ الذین بذلوا جهوداً مضنیه للمحافظه علی التراث النحوی الثمین، یلمع اسم العلامه المشهور، ابن هشام الأنصاری الذی عاش حیاه علمیه حافله بالمصنفات العدیده، من أشهرها کتاب « مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب ».
و لنعترف أن الکتاب رغم قیمته و جلاله قدر مؤلفه جدیر بالدراسه و النقد من جهات عدیده.
و المقاله التی بین أیدیکم دراسه و نقد للکتاب المذکور تقوم علی أساس استقصاء آراء مؤلفه و مقارنه بعضها ببعض وکذا بآراء النحاه الآخرین ثم تحلیلها و مناقشتها، متناوله المواضیع التالیه حسب ما یقتضیه المجال.
1 – موجز عن حیاه ابن هشام.
2 – التعریف بکتاب مغنی اللبیب.
4 – منهج ابن هشام فی النحو.
5 – نقد مغنی اللبیب من أربع جهات و هی:
أ. التناقض و الاضطراب فی بیان الوجوه الإعرابیه.
ب. المعامله الإزدواجیه فی التمسک برسم المصحف الشریف.
ج. الأخذ عن آراء النحاه بلا عزوها إلیهم.
د. الخطأ فی عزو الآراء النحویه إلی أصحابها.
نام علامه بزرگ ابن هشام انصاری، پیشاپیش دانشمندان برجسته ای که در راه حفظ میراث گرانبهای نحو متحمل رنج های طاقت فرسایی شده اند می درخشد. حیات این دانشمند بزرگ، حیاتی علمی و سرشار از تألیفات مهم است که مشهور ترین آنها کتاب « مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب » می باشد. باید اذعان نمود که این کتاب علی رغم ارزشمندی و جایگاه رفیع مؤلف آن از جهات مختلفی قابل بررسی و نقد است.
مقالهای که در برابر شماست تحقیقی است پیرامون بررسی و نقد این کتاب که بر أساس استقصاء آراء مؤلف و مقایسه آنها با یکدیگر و نیز با آراء دیگر نحویان و سپس تحلیل موارد استقصاء شده، صورت گرفته است.
این مقاله با توجه به اقتضای مجال به موضوعات زیر پرداخته است.
1 – مختصری از زندگی ابن هشام.
2 – معرفی کتاب مغنی اللبیب.
3 – روش ابن هشام در نحو.
4 – نقد مغنی اللبیب از چهار جهت زیر:
الف - تناقض و لغزش دربیان وجوه اعرابی.
ب – برخورد دو گانه در تمسک به رسم الخط مصحف شریف.
ج – استفاده از آراء نحویان بدون اسناد آن به صاحبانش.
د - خطا در نسبت آراء نحوی به صاحبانش.
النقد,نقد,ابن هشام الأنصاری,مغنی اللبیب,مغنی اللبیب,الدراسه,النحو العربی,المنهج,التناقض,ابن هشام انصاری,بررسی,نحو عربی,روش,تناقض
19
31
http://aijh.modares.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1000-8912&slc_lang=ar&sid=31
2009/04/142008/10/21
1387/7/30
2009/06/242009/07/13
1388/4/22
سید علی
میر لوحی
دانشگـاه اصفهان
سید علی
میر لوحی
00319475328460049357
00319475328460049357
No
دانشگـاه اصفهان
اخـتـر
علـوی
دانشگـاه اصفهان
اخـتـر
علـوی
00319475328460049358
00319475328460049358
No
دانشگـاه اصفهان
fa
البیغمات أو الملکات المسلمات لبهوبال و استعمار الإنجلیز
بِگََََََََََـُمها یاملکههای مسلمان بهوپال واستعمار انگلیس
حکومه بهوبال المسلمه هی إحدی الحکومات المسلمه التی بنیت علی أنقاض الإمبراطوریه المغولیه للهند فی أوائل القرن الثامن عشرالمیلادی. تأسست هذه الحکومه سنه 1723 میلادیه علی ید دوست محمد خان الأمیر الأفغانی لإمبراطوریه المغول و کانت فی بدایه حکمها تابعه للنظم الإسلامیه الحاکمه فی حیدرآباد من منطقه دکن إلاّ أنّها اضطّرت – وذلک تحت ضغوط الهنود خاصه قوم ماراتا الذی یقصد الإتاحه بها - اضطرت بعد مدّه حسب اتفاقیه، إلی قبول حمایه شرکه الهند الشرقیه التجاریه التی مثلّث استعمار الإنجلیز فی الهند و کان ذلک سنه 1818 میلادیه و ما بعثها علی هذه التبعیه هو الضغوط التی مارستها الهندوس ضدّها و خاصه ما کانت تعانیه من قوم مارتا الذی سعی إلی إبادتها و انقراضها.
بعد وفاه نظر محمد خان حاکم بهوبال التی حدثت بعید انعقاد الإتفاقیه الآنفه الذکر، وصلت زوجته قدسیه بیغم بالنیابه عن سکندر بنتها الصغیره إلی الحکم و هکذا بدأت حکومه النساء المسلمات التی استمرت قرناً ونصف قرن علی بهوبال، وصلت هؤلاء البیغمات أو الملکات المسلمات بفضل صمودهن و ذکائهن إلی السلطه برغم مخالفه الإنجلیز الشدیده لحکم النساء و حافظن علیها و مهما یکن فإن حکم هؤلاء الملکات المسلمات الذی بدأ علی ید قدسیه بیغم استمر بسعی سکندر و شاه جهان بیغم و انتهی بوفاه سلطان جهان الملکه المسلمه الأخیره علی بهوبال سنه 1926 میلادیه.
حکومت مسلمان بهوپال یکی از چندحکومت مسلمانی است که بر ویرانه های امپراتوری مغول درنیمه اول سده هجدهم میلادی در هند شکل گرفت. این حکومت که توسط دوست محمدخان از امرای افغانِِ امپراتوری مغول درسال1723م تاسیس شد ابتدا تحت سلطه نظام های مسلمان حیدرآباد دکن وسپس تحت فشار هندوها بویزه قوم ماراتا که قصد نابودی اش را داشتند درسال1818 طی قراردادی، تحت الحمایگی کمپانی هندشرقی نماینده استعمار انگلستان درهند را پذیرفت.
بعد از مرگ نظر محمدخان حاکم بهوپال که اندکی بعد از انعقاد معاهده مذکور روی داد، همسرش قدسیه بیگم به نیابت از دخترش خردسالش سکندر قدرت را به دست گرفت وبه این ترتیب یک قرن حاکمیت زنان مسلمان برقلمرو بهوپال آغاز گردید.بگم ها یا ملکه های مسلمان به رغم مخالفت شدید انگلیسی ها با حکومت زنان، با سماجت وزیرکی قدرت را به دست گرفته وازآن حراست کردند. حکومت آنها که با قدسیه بیگم آغاز شد توسط سکندر بیگم وشاه جهان بیگم تداوم یافت وبا مرگ سلطان جهان بیگم اخرین ملکه مسلمان بهوپال در سال 1926 م به پایان آمد
الهند,حکومه بهوبال المسلمه,البیغمات,شرکه الهند الشرقیه,استعمار الإنجلیز,هند,حکومت مسلمان بهوپال,بگُم ها,کمپانی هند شرقی,استعمار انگلیس
32
41
http://aijh.modares.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1000-1483&slc_lang=ar&sid=31
2009/04/142008/10/212009/03/2
1387/12/12
2009/06/242009/07/132009/10/13
1388/7/21
محمد حسین
منظور الاجداد
دانشگاه تربیت مدرس
محمد حسین
منظور الاجداد
00319475328460049359
00319475328460049359
No
دانشگاه تربیت مدرس
هاشم
آقاجری
دانشگاه تربیت مدرس
هاشم
آقاجری
00319475328460049360
00319475328460049360
No
دانشگاه تربیت مدرس
حسین
مفتخری
دانشگاه تربیت معلم تهران
حسین
مفتخری
00319475328460049361
00319475328460049361
No
دانشگاه تربیت معلم تهران
منصور
طرفداری
دانشگاه تربیت مدرس
منصور
طرفداری
00319475328460049362
00319475328460049362
No
دانشگاه تربیت مدرس
fa
دراسه أولویات أسالیب الطلاب الإیرانیین فی تعلم اللغةالعربیه کلغه ثانیة
ترجیحات سبکهای یادگیری دانشجویان ایرانی فراگیر
زبان عربی به عنوان زبان دوم
إن أسالیب التعلم تلعب دورا حاسما فی عملیه التعلم، ووفقا لـِ فیلدر (1996)، أن هناک عوامل یعود إلیها مدی تعلم الطلاب فی الصف جزئیا وهی: قدرات الطلاب، وإعدادهم المسبق، وأسالیبهم فی التعلم، وکذلک أسالیب الأساتذه فی التدریس. فلا ینبغی للأساتذه إذن، إهمال أهمیه اختیار طریقه التدریس المناسبه والمنسجمه لأسالیب الطلاب التعلمیه. وبما أنّ فی العدید من المعاهد والمؤسسات التعلیمیه یتم تخصیص القلیل من الإهتمام لنوعیّه تعلم الطلاب، فهذا البحث یحاول تحدید أسالیب الطلاب الإیرانیین القائمین بتعلم اللغه العربیه، و من ضمنها یقوم بتحدید وتحلیل ما فی أسالیبهم من إختلافات، وذلک إستناداً إلی عوامل دیموغرافیه هی: الجنس والإختصاص.
تم جمع البیانات عن أسالیب التعلم من 522 طالبا باستخدام استبیان وینتر کرست، ودیکابیوا (2002) لِـ "أسالیب التعلم المفضله " (LSI). أظهرت النتائج أن الأسلوب الجماعی هو الأسلوب السائد علی تعلم اللغه العربیه لدی الطلاب الإیرانیین. بینما لم تظهر النتائج إلّا القلیل من الرغبه لدیهم بالنسبه لأسلوب التعلم الفردی. کما أظهرت أن الطالبات أکثر تطبیقاً للأسالیب السمعیه والحرکیه من الطلاب. وبالإضافه إلی ذلک، لم یکن هناک فرق کبیر بین الجنسین فی استخدام الأسلوب البصری.
سبکهای یادگیری نقش مهم و اساسی در فرایند یادگیری دارند . فلدر (1996)بر این عقیده است که، میزان یادگیری دانشجویان در کلاس عمدتا به تواناییها و آمادگی قبلی دانشجویان و سبک یادگیریشان، همچنین به نحوه تدریس اساتید بستگی دارد. اساتید نباید اهمیت انتخاب روش تدریس مناسب و سازگار با سبکهای یادگیری دانشجویان را نادیده بگیرند. از آنجایی که در بسیاری از موسسات و تشکیلات آموزشی، نحوه یادگیری فراگیران و نحوه تدریس اساتید چندان مورد توجه قرار نمیگیرد، این تحقیق سعی دارد ضمن شناسایی سبکهای یادگیری دانشجویان ایرانی در یادگیری زبان عربی، تفاوت سبکهای یادگیریشان را بر اساس جنسیت و رشته تحصیلی تعیین نماید. دادههای تحقیق از بین دانشجویان و با استفاده از پرسشنامه "ترجیحات سبکهای یادگیری"(LSI) وینتر گرست، و دیکاپیوا(2000) جمعآوری شدهاند. نتایج نشان دادند که سبکهای یادگیری متمایز و برجسته دانشجویان ایرانی فراگیر زبان عربی، سبک گروهی بود. درحالیکه آنها علاقه اندکی به سبک یادگیری فردی نشان دادند. زنان از سبکهای شنیداری و حرکتی بیش از مردان استفاده میکردند در حالیکه اختلافی بین دو جنس در استفاده از سبک دیداری مشاهده نشد .
زبان عربی,أولویات أسالیب التعلّم,اللغه العربیه,الأسلوب الجماعی,الأسلوب الفردی,الأسلوب السمعی,الأسلوب الحرکی,الأسلوب البصری,ترجیحات یادگیری,سبک گروهی,سبک فردی,سبک شنیداری,سبک حرکتی,سبک دیداری
43
56
http://aijh.modares.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1000-3029&slc_lang=ar&sid=31
2009/04/142008/10/212009/03/22009/10/1
1388/7/9
2009/06/242009/07/132009/10/132009/11/13
1388/8/22
طاهره
اختری
دانشگاه شاهد
طاهره
اختری
00319475328460049363
00319475328460049363
No
دانشگاه شاهد
fa
استدعاء الشخصیات السّاسانیّه فی شعر البحتری
فراخوانی شخصیتهای ساسانی در شعر بحتری
لایجدر بنا أن نحسَب التاریخ مجرد حوادث وقعت لیُدَوَّن فی کتابٍ ما للقراءه و التسلیه و التفرج، بل هو جزءٌ من شخصیه الفرد الجماعیه أو ذاکره الأمه التی تُعدّ أحد مکوّنات شخصیه الإنسان الأساسیه، و التی تجعل الفرد یفتخر بماضیه المجید و یتحسَّر علی ما وقع من حوادث مؤلمه فیما مضی من الزمان. بناءً علی هذا، فلیس التاریخ صوره جامده ثابته لأیه فتره من الماضی بل إنها قابله للتجدد و صالحه للتکرار فعلی الشاعر أن یعرض التاریخ عرضاً فنیاً لیحوله بطریقه غریبه إلی لون من ألوان الفن، هذا ما نجده عند البحتری الشاعر العباسی الکبیر. إن موقفه الواعی و المتحضر فی تلقیه للحضاره الساسانیه و شخصیاتها التاریخیه یدهش القارئ لأنه لم یکن شاعراً فارسیَّ الأصل بل اشتهر بأنه عربی محافظ لتقالید شعر العرب القدیم، لکن دیوانه ملیء بما ینم عن حبه لحضاره الفرس الراقیه، و شخصیاتها البناءه. إنّه استدعی الملوک الساسانیین فی شعره و نظر إلیهم نظره إعجاب فمجدهم و وصفهم وصفاً کأنهم من آبائه من العرب. ممن فتن البحتری بهم من هذه الشخصیات التاریخیه: شخصیه «أردشیر» و «کسری أنوشروان» و «کسری أبرویز» و «بهرام جور» و«بهرام شوبین » و «قباذ» و «یزدجرد» و «هرمز». لیس ذکر هذه الشخصیات التاریخیه فی شعر البحتری مجرد أسماء تاریخیه فحسب بل هی استدعاءات تاریخیه لشخصیات أصبحت رموزاً لحضاره راقیه لقوم ذوی مجد، ساعدوا أجداد الشاعر العربی فی حرب «أریاط»، بل أکثر من ذلک أنهم قوم نبلاء و علی الإنسان أن یحبهم مهما کان جنسهم.
نباید تاریخ را تنها سلسله حوادث رخ داده ای دانست که در کتابهایی گردآوری شده تا خوانندگان را سرگرم کند، بلکه حوادث و شخصیتهای تاریخی، نقش اصلی را در آفرینش شخصیت اجتماعی هر فرد دارد. شاعران توانمند با بهره گیری از تاریخ، شعر خود را با عاطفه و ذهنیت تاریخی خوانندگان گره زده، و با فراخوانی شخصیتهای تاریخی که ویژگیهای بارزی دارند، در شعر خود پلی میسازند تا امروز مردمان را به گذشته باشکوهشان پیوند دهند، و ذهنیت و شخصیت تاریخی آنان را بازآفرینی و توانمند کنند. بحتری شاعر دوره عباسی شیفتگی شگفت انگیزی به مظاهر تمدن ساسانی نشان داده است، با آنکه شاعری است با ریشه عربی و طرفدار سنتهای شعری گذشته عرب، اما را در شعرش نام سران و بزرگان تمدن ساسانی را به وفور آورده است، تا ملت عرب را به مجد و بزرگی آنان فراخواند. وی نام « اردشیر»، «بهرام گور»، «انوشیروان»، «خسروپرویز»، «قباد»، «هرمز» و «یزدگرد» را در شعرش ذکر کرده و آنان را مایه فخر و مباهات دانسته تا آنجا که خود را از ملت فارس میداند و عزت آنان را برتر میشمارد. وی این شخصیتها را رمز تمدن ملتی میداند که در روزگار سخت جنگ «اریاط»، اجداد عرب شاعر را کمک کردهاند، بلکه بالاتر اینکه از نظر بحتری انسان باید مردمان شریف را از هر جنس و ریشهای که هستند، دوست داشته باشد. به همین دلیل ملت فارس برای این شاعر عرب دوست داشتنی بوده است.
البحتری,استدعاء الشخصیه,الحضاره الساسانیه,بحتری,فراخوانی شخصیتها,تمدن ساسانی
57
73
http://aijh.modares.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1000-5094&slc_lang=ar&sid=31
2009/04/142008/10/212009/03/22009/10/12008/10/22
1387/8/1
2009/06/242009/07/132009/10/132009/11/132009/12/15
1388/9/24
فرامرز
میرزایی
دانشگاه بوعلی سینا
فرامرز
میرزایی
00319475328460049364
00319475328460049364
No
دانشگاه بوعلی سینا
یعقوب
محمدی فر
دانشگاه بوعلی سینا
یعقوب
محمدی فر
00319475328460049365
00319475328460049365
No
دانشگاه بوعلی سینا
مریم
رحمتی ترکاشوند
دانشگاه بوعلی سینا
مریم
رحمتی ترکاشوند
00319475328460049366
00319475328460049366
No
دانشگاه بوعلی سینا
fa
نظره فی أحادیث تفسیر الصافی حول أسباب النزول وشأنه
نقد و بررسی روایات اسباب نزول در تفسیر صافی
حازت أسباب النزول علی مکانه خاصه فی التفاسیر الروائیه، حیث یمکن تناول رؤی المفسرین فیها من زوایا مختلفه، و یدل حجم الإعتماد علی تلک الروایات ودرجه الرکون إلیها علی وجهات نظرالمفسر فی هذا الشأن.
ویعد (تفسیر الصافی) للفیض الکاشانی من جمله التفاسیر الروائیه التی تتمتع بخصوصیات فریده: منها بیان مورد النزول فی شخص واحد أو أشخاص، و بیان شأن الأئمه () والفرائض والأحکام، ومناخ نزول الآیات، وغیر ذلک من الخصوصیات التی تنم عن الدور المهم الذی تلعبه تلک الروایات فی التفسیر.
کما أن کیفیه تعامله مع الروایات المتعارضه ترتکز – حینما یتصدی للتوفیق بینها – علی الأسس التی یتبناها فی الفقه الحدیثی، فهو لم یتبع المنهج المتداول لدى الأصولیین فی التمسک بقاعده التعادل والترجیح حین تعارض الأخبار سعیاً وراء الظفر بالأخبار الموثقه وإسقاط ما عداها عن الإعتبار بل اتبع منهجاً خاصاً فی الروایات التفسیریه یتلخص فی البحث عن مخرج من أجل إزاله التعارض بینها، وانطلاقاً من ذلک فقد حمل بعض الروایات على التنزیل وبعضها الآخر على التأویل کما مضى فی العمل بالجری والتطبیق ونظائرها لنیل ذلک الهدف .
وقد کتب هذا البحث بهدف بیان معالم هذا المنهج فی أصناف مختلفه من روایات أسباب النزول فی تفسیر الفیض الکاشانی.
اسباب نزول در تفاسیر روایی جایگاه ویژهای دارد. نگرش مفسران در این تفاسیر از زوایای مختلفی قابل بررسی است. بهرهگیری آنها از روایات در این زمینه و همچنین میزان اعتماد آنها به این قبیل روایات میتواند بیانگردیدگاههای مفسر در ارتباط با اسباب نزول باشد.
تفسیر گران سنگ فیض کاشانی (تفسیر صافی) در حلقه تفاسیر روایی، دارای ویژگیهایی از این جهت است. بهرهگیری از روایات تفسیری در ابعاد گسترده و زوایای گوناگونی چون: بیان سبب نزول در مورد فرد یا افراد، در بیان فرایض و احکام، درشأن ائمه ، در بیان فضای نزول آیات، در بیان تدریجی احکام، در تبیین سؤال مردم، در دفع توهم از مدلول ظاهری آیات و مانند آن از گستردگی و دامنه استفاده از این قبیل روایات در تفسیر یاد شده حکایت دارد. از سوی دیگر نحوه تعامل این مفسر با روایات به ظاهر متعارض در این باب برخاسته از مبنای فقهالحدیثی اوست که در این گونه موارد معمولاً به جمع وتوفیق بین این روایات روی میآورد.
بنابراین، وی نه به شیوه متداول اصولیان که در رویارویی با تعارض اخبار بر اساس قاعده تعادل و تراجیح به دنبال اخبار مورد وثوق می گردند و جز آنچه را که پذیرفتند از اعتبار ساقط می دانند، بلکه بر اساس شیوه خاص خود در روایات تفسیری همواره در جستجوی محملی است، تا به شکلی اینگونه تعارض ها را از میان بردارد . بر این اساس وی با حمل برخی روایات بر تنزیل و برخی دیگر بر تأویل و همچنین به شیوه جری و تطبیق و مانند آن در صدد است به این هدف دست یابد . این پژوهش برای تبیین این شیوه در گونه های مختلف روایات اسباب النزول در تفسیر فیض کاشانی است.
الفیض الکاشانی,تفسیر الصافی,أسباب النزول,شأن النزول,تفسیر صافی, فیض کاشانی,اسباب النزول,شأن نزول
75
89
http://aijh.modares.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1000-1880&slc_lang=ar&sid=31
2009/04/142008/10/212009/03/22009/10/12008/10/222009/04/27
1388/2/7
2009/06/242009/07/132009/10/132009/11/132009/12/152009/12/23
1388/10/2
ماشاءالله
جشنی ارانی
گروه الهیات دانشگاه کاشان
ماشاءالله
جشنی ارانی
00319475328460049367
00319475328460049367
No
گروه الهیات دانشگاه کاشان
fa
فی الدّفاع عن نهج البلاغه و الرّد علی شبهات الدّکتور شوقی ضیف
در دفاع از نهجالبلاغه و پاسخی به شبهات دکتر شوقی ضیف
لقد ذهب الدکتور شوقی ضیف فی بعض آثاره، إلی أنّ نهج البلاغه من عمل الشّریف الرّضیّ و صنعه، لا من وضع الإمام علیّ (علیه السّلام) و هو یعتمد فی هذه العقیده المتذبذبه علی أدلّه من داخل نهج البلاغه و من خارجه لإثبات مدّعاه، بل شبهاته.
النّکته الهامّه الّتی یستنتجها المؤلّف و یصرّح بها تصریحاً، هی أنّ أکثر خطب نهج البلاغه موضوع و محمول علی الإمام (علیه السّلام) ولهذا فإنه لایری الإعتماد علی هذا الکتاب أمراً صحیحاً بل یعتقد بالرّجوع إلی المصادر الأولی.
إنّ الکاتب لهذا المقال حاولَ أن یدخل فی صمیم آراء شوقی ضیف و صلبها، لِیرسمَ تصویراً واضحاً من حقیقته نهج البلاغه و آراء الدّکتور شوقی. الطریق الذی سَلَکه ضیف فی ضوء المنهج الدیکارتیّ المعروف، یمتاز بالشّک و التّناقض و الحیره و التّشاؤم و سوءالظّنّ والخصومه والعصبیّه بلا حجج معتمده.
دکتر شوقی ضیف در برخی از آثارش بر این دیدگاه است که کتاب نهج البلاغه از آثار و نوشته های شریف رضی می باشد نه حضرت علی (علیه السلام). ایشان در این نظریه سست برای اثبات برهانهای خود و به عبارتی برای اثبات شبهات خویش، به ذکر دلایلی درون متنی و بیرون متنی روی آورده است.
نکته مهمی که آن نویسنده در نوشتههایش به روشنی بر آن تاکید ورزیده است این است که نهجالبلاغه نوشته شریف رضی بوده، اما ایشان آن را به حضرت علی (علیه السلام) اسناد داده است. بنابراین، او با قاطعیت بر این عقیده است که جز با تکیه بر منابع نخستین، نمی توان به سخنان نقل شده از آن حضرت در نهج البلاغه موجود، اعتماد نمود.
این پژوهشگر در این گفتار برآن است تا در ژرفای اندیشههای دکتر شوقی ضیف به جستجو پرداخته و تصویر روشنی از حقیقت و درستی نهج البلاغه و باطل بودن اندیشه های آن مؤلف، ارائه دهد. حقیقتی که دکتر شوقی ضیف آن را در پرتو روش معروف «دکارت» وارونه تفسیر نموده است، از ویژگیهای بارزی همچون، تردید، تناقض، سرگردانی، پراکنده گویی، دشمنی، عصبّیت و نداشتن برهان و استدلال، برخوردار است.
نهج البلاغه,شوقی ضیف,شوقی ضیف,الإنتحال,نهج البلاغه,انتحال
91
107
http://aijh.modares.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1000-5584&slc_lang=ar&sid=31
2009/04/142008/10/212009/03/22009/10/12008/10/222009/04/272009/07/18
1388/4/27
2009/06/242009/07/132009/10/132009/11/132009/12/152009/12/232010/01/30
1388/11/10
تورج
زینیوند
دانشگاه رازی کرمانشاه
تورج
زینیوند
00319475328460049368
00319475328460049368
No
دانشگاه رازی کرمانشاه
fa
النّزعه الحِکمیه فی الشّعرالجاهلی
گرایشهای حکَمی در شعر جاهلی
وردتِ الحکمه فی الذکر الحکیم فی عشرین آیه من آیاته الکریمه مُشاراً الیها بانّها فضل اللّه و منّته یؤتیها من یشاءُ من عباده ... و ما أعظم الحکمه حین تخرج من الشاعر الّذی یجمع بین ملکه الشعر و بین نعمه الإیمان فحینئذٍ لشعره أثر السحر.
و الحکمه کما قال الرسول (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) ضالّه المؤمن ؛ أمّا دراستنا هذه حول «الحکمه فی الأدب الجاهلیّ» تدور حول ما جادت به قریحه الشعراء من الأشعار فی مضمارالحکمه و فضائل أهل الجاهلیه و مثلهم العُلیا، کما اعترفنا فیها بمثالب العصرالجاهلی و بما اتّصف به أهل الجاهلیه من السّفه والغلظه والإنقیاد وراءَ الأهواء و مشیرینَ إلی أنّ الحکمه آنذاک کانت ولیده التجربه المفیده و البصیره المستنیره و الخیال الصافی و الصوره المنتزعه بما یحیط بالشعراء مع سهوله المعنی و جزاله اللّفظ و متانه السبک.
واژه «حکمت » در20 مورد از آیات قرآن وارد شده و بیانگر یکی از الطاف خداوند نسبت به بندگان است. از این روست که وقتی جنبه هایی از«حکمت» نزد یک شاعر پدیدار میگردد، کلام را قدرت تاثیر ونفوذ می بخشد. حضرت رسول اکرم (ص) فرمودهاند که: «حکمت گمشده ی مومن است» پس مومن در جستجوی اوست.
نگارندگان در این پژوهش، پیرامون حکمت در شعر جاهلی به بحث پرداخته و پارهای از این گونه شعر را که برخوردار از مضامین حکَمی بوده و بیانگر فضایل مردان آن روزگار است، بررسی نموده اند. حکمت در شعر جاهلی حاصل تجربه ی شخصی و برگرفته از رویدادها و تعاملات محیطی پیرامون شاعر است. این گونه شعرها معمولاً دارای معانی ساده، روانی الفاظ و متانت سبکاند.
شعر جاهلی,الحکمه,الحلم,الصّبر,الحزم,القسوه,المداراه,النزعه الإنسانیه,حکمت,گرایشهای انسانی
109
125
http://aijh.modares.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1000-7102&slc_lang=ar&sid=31
2009/04/142008/10/212009/03/22009/10/12008/10/222009/04/272009/07/182009/05/31
1388/3/10
2009/06/242009/07/132009/10/132009/11/132009/12/152009/12/232010/01/302010/02/1
1388/11/12
غلامرضا
کریمی فرد
دانشگاه شهید چمران اهواز
غلامرضا
کریمی فرد
00319475328460049369
00319475328460049369
No
دانشگاه شهید چمران اهواز
أمید
جهان بخت لیلی
دانشگاه شهید چمران اهواز
أمید
جهان بخت لیلی
00319475328460049370
00319475328460049370
No
دانشگاه شهید چمران اهواز