Volume 15, Issue 3 (0)                   AIJH 0, 15(3): 1-31 | Back to browse issues page

XML Persian Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

اکبریان ر. برزخ نزولی وصعودی. AIJH 0; 15 (3) :1-31
URL: http://aijh.modares.ac.ir/article-31-7591-en.html
دانشگاه تربیت مدرس
Abstract:   (7334 Views)
منظور از برزخ در این مقاله قوه خیال وعالم صور خیالی بعنوان واسطه‏اى بین عالم عقلى وعالم جسمانى است. درتاریخ فلسفه اسلامی از زمان فارابی تا عصر حاضر بحث از خیال از مباحث بسیار مهم بوده ودر حل بسیاری از مسائل مؤثر افتاده وتوانسته است که به حل مسائل غامض تری چون مسأله شناخت، ربط حادث به قدیم وبحث از حیات اخروی مدد برساند، تا جایی که بعضی صاحب نظران این توجه را از ممیزات فلسفه اسلامی دانسته اند. فارابی تجرد خیال را چه در قوس صعود وچه در قوس نزول منکر است، بلکه جمیع قوای مربوط به غیب نفس غیر از قوه عاقله را مادی می داند، لذا قائل است که انسان تنها به عنوان عقل جزئی بعد از موت باقی است وسایر قوای او از بین می‌رود. ابن سینا همگام با وی، خیال را قوه ای جسمانی می داند وبه تبع، به عدم بقای خیال وصور خیالی ملتزم می شود، گرچه نشانه هایی از گرایش به تجرد خیال در بعض آثار او به چشم می خورد. سهروردی با استناد به عالم خیال به حل بسیاری از مسائل ومخصوصاً به جمع میان دین وفلسفه؛ ومشاهده وبرهان؛ ونقل وعقل نائل می شود. وی علیرغم پیروی از شیخ الرئیس در جسمانیت خیال، صور خیالی را مجرد، باقی وموجود در عالم مثال اکبر یا خیال منفصل می شمارد. از اینرو در کتب خود از یک سو برهان بر وجود چنین عالمی که از آن به مثال مطلق وعالم برزخ «برزخ نزولی» تعبیر می شود، اقامه نموده است واز سوی دیگر قوه متخیله وهمین طور سایر قوای مربوط به غیب نفس غیرعاقله را مادی می‌داند وسنخیت بین مدرک ومدرک را حفظ نکرده وقائل به رؤیت صور خیالی در مثال مطلق توسط نفس می‌شود. در این میان صدرالمتالهین بر خلاف فلاسفه پیشین، خیال را قوه ای مجرد- به تجرد مثالی- وباقی به بقاء نفس وبه تعبیر دقیق تر، عامل بقای نفس پس از مفارقت از بدن می داند. از نظر او جمیع صور خیالیه در موطن وصقع نفس اند وصوری را که نفس اختراع می‌نماید واز دعابات وهم وقوه خیال است، نمی‌توان در عالم مثال مطلق دانست. بهشتی که آدم از آن هبوط نمود، مثال مطلق است وجنتی را که برای متقین مهیا نموده‌اند، «برزخ صعودی» است نه نزولی. نسبت صور خیالی به قوه تخیل ومتخیل نسبت علت به معلول است نه حال به محل وقیام صور خیالی به نفس قیام صدوری است نه حلولی وصور علمیه مخلوق نفس ونفس منشأ صور است. اثبات اختصاص این نظریه به ملاصدرا ونقد نظریه سهروردی وابن سینا بر اساس آن با عنایت به نتایج وآثار فلسفی مترتب بر هر یک، هدف اصلی این مقاله است.
Full-Text [PDF 894 kb]   (2162 Downloads)    

Received: 2024/07/1 | Accepted: 2001/04/1 | Published: 2027/01/1

Add your comments about this article : Your username or Email:
CAPTCHA

Rights and permissions
Creative Commons License This work is licensed under a Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License.